کد مطلب:43171
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:21
تفسير فرازهاي بيست و يكم تا بيست و هفتم خطبه صد و پنجاه و يكم نهجالبلاغه كه در آن آثار شوم فتنه و وارثان آن بيان شده است چيست؟
«تَبْدَأُ فِي مَدارِجَ خَفِيَّةٍ، وَ تَؤُولُ إِلي فَظاعَةٍ جَلِيَّةٍ. شِبابُها كَشِبابِ الْغُلامِ وَ آثارُها كآثارِ السِّلامِ، يَتَوارَثُهَا الْظَّلَمَةُ بِالْعُهُودِ! أَوَّلُهُمْ قائِدٌ لِآخِرِهِمْ، وَ آخِرُهُمْ مُقْتَدٍ بِأَوَّلِهِمْ، يَتَنافَسُونَ فِي دُنْيا دَنِيَّةٍ، وَ يَتَكالَبُونَ عَلي جِيفَةٍ مُرِيحَةٍ» [فتنه از راههاي پنهاني به حركت درميآيد و به رسوايي و شناعت و زشتي آشكار منتهي ميگردد. نشو و نماي فتنه مانند نشو و نماي جوان (زيبا و دلربا) است، و آثار آن همانند آثار سنگهاست (كه اگر به جايي زده شود) باقي ميماند. ستمكاران فتنه را با عهد و پيمانهايي كه با خود ميبندند، به يكديگر واگذار ميكنند. اولين شخص (يا اشخاص) فتنهگر فرمانده آخرين اشخاص فتنهجو است، و آخرين آنان از اولين آنان پيروي ميكنند. آن فتنهانگيزان براي به دست آوردن دنياي پست با يكديگر به رقابت برميخيزند، و مانند سگان بر سر اين مردار متعفن با هم به ستيزه ميپردازند.]
اين قانون بسيار بااهميتي است كه گذشت قرون و اعصار و فراز و نشيبهاي تاريخ حيات بشري آن را با كمال وضوح اثبات كرده است كه بالاخره هر خيانت و جنايت و ضربهاي كه به وسيلة فتنهانگيزان ستمكار بر بشريت وارد گشته است، آشكار ميگردد و كارها و انديشهها و مقاصد آن فتنهگران روي پردة روزگار ظهور ميكند و آگاهان و عقلا، آنها را تشخيص داده و در تفسير و تحليل تاريخ بشري از آنها استفاده ميكنند. با اين حال، راههايي كه فتنهها براي رسيدن به مقصد، سپري ميكنند، مخفي و باريك و پيچاپيچ است كه اغلب مردم سطحنگر نميتوانند آنها را تشخيص بدهند و چه بسا كه ناآگاهانه با كمال جديّت در همان راهها گام برميدارند و به قول عاميان با كمال بيتوجهي آب را بر آسياب دشمن سرازير مينمايند. به همين جهت است كه اميرالمؤمنين(ع) براي هشياري در هنگام فتنهها، جديترين هشدارها را ميدهد. سپس ميفرمايد: اداره كنندگان فتنهها، آنها را چنان آرايش و پيرايش ميدهند كه به آساني هر انسان سادهلوح را فريب ميدهند و بدون اينكه مجالي براي انديشيدن و به خود آمدن بدهند، شخصيت و هويت او را از او ميربايند و چه بسا كه او را به خدمتگذار جدي به فتنه و نتائج آن، تبديل مينمايند. درود خداوندي بر تو باد اي انسان كامل، اين توصيف و تحليلها دربارة فتنه، چنان مينمايد كه نه تنها در همة دورانهاي گذشته با همة انسانها و فراز و نشيب زندگي آنان، همراه بودهاي، بلكه اثبات ميكند كه روح ابد پرواز تو همة دورانهاي آينده تاريخ را كه روزگار ما هم يك قسمت از آنها است، با چشمان باز و عقل و قلب بيدار با انسانها زندگي فرمودهاي.
«يَتَوارَثُهَا الْظَّلَمَةُ بِالْعُهُودِ» [ستمكاران، فتنه را با عهد و پيمانهايي كه با يكديگر ميبندند، به همديگر واگذار ميكنند.]
همانگونه كه رادمردان تاريخ عظمتها و نيكيها را از يكديگر اقتباس ميكنند، تبهكاران ضدانسان فتنه و فساد و پستيها را با پيمانهايي كه ميبندند به يكديگر به ارث ميگذارند.
در صورتي كه ستمكاري و تبهكاري در قومي يا يك شخصي به بالاترين حدّ خود نرسد، بهطوريكه اميد بازگشت از آن نابكاريها براي آنان، قطع نشود، ممكن است از راه منحرف برگردند و اگر راهي كه در پيش گرفته باشند، قابل بازگشت نباشد، به سوزاندن شخصيت خود ميپردازند و از بين ميروند، و اگر ستمكاري و تبهكاري آنان به بالاترين حدّ خود برسد به طوريكه كمترين اميدي براي انصراف آنان از راه و مقصدي كه پيش گرفتهاند، نمانده باشد، در اين صورت براي تتميم و تكميل نابكاريهاي خود كه ناشي از بينهايتگرايي آدمي است اقدام به توليدمثل و پيمان بستن با درندگاني امثال خود مينمايند زيرا كه ديگر هيچ ارزش و حقيقتي براي آنان مطرح نيست و از طرف ديگر براي تقويت يا توجيه وضع خود نيازمند ياران همساز و هممشرب هستند كه بدون بستن پيمانها و دادوستدها و قربان صدقه رفتنها و حتي فرهنگ ساختنهاي تصنعي، امكانپذير نميباشد.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 24
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.